تکنیک های اجرایی تبلیغ در تلویزیون

براي بهتر شناختن تبليغات به انواع مشخصي پرداخته مي شود که اين شيوه ها و يا تکنيک ها زماني مورد استفاده قرار مي گيرد که گروه تبليغاتي پس از بررسي تصميم مي گيرد که از چه جاذبه اي در آگهي هاي تبليغات تجاري استفاده کند تا بيشتر موثر واقع گردد(3).
1. موزيکال :
در اين سبک يک يا چند نفر ويا چند شخصيت کارتوني نشان داده مي شود که مشغول خواندن آوازي در باره اي يک کالا هستند . در بسياري از آگهي هاي امروزي در ايران از همين سبک استفاده مي شود . دليل اصلي استفاده از اين شيوه ، بخاطر سپردن و ياد آوري اشعار و ترانه ها ساده است و به راحتي در اذهان حک مي شود و احتمال دارد که مخاطبان نيز بطور سرگرمي آنان را زمزمه کنند که اين امر هميشه آنان را بياد محصول مورد نظر مي اندازد.
2. ارائه تاييديه :
در اين روش از يک منبع دوست داشتني و قابل اعتماد براي تاييد کالا استفاده مي شود . در اين خصوص هم از افراد شهير و هم از افراد غير مشهور مي توان استفاده کرد.البته افراد مشهور بيشتر بينندگان را تحت تاثير خود قرار مي دهد ولي افراد غير مشهور نيز مي تواند تاثير داشته باشند . استفاده از افراد شهير و مورد علاقه مردم مشکلاتي خاص خود را نيز دارد . ممکن است فرد مشهور که از او در تبليغ استفاده شده است بنا به دلايلي در جايي از او کردار ناشايست سر بزند که وجهه اش خراب شود . اين موضوع بر روي محصول نيز تاثير گذار خواهد بود.
3. داستان گويي :
تکنيک داستان گويي شبيه ساختن يک فيلم کوتاه است با اين تفاوت داستان بايد در عرض زمان کوتاهي مثلا 30 ثانيه شروع شود ، پي گيري گردد و تمام شود. در اين شيوه بخش گفتاري بر روي تبليغ خوانده مي شود و گوينده مشهود نيست . استفاده از اين روش مي تواند براي بينندگان تنوع پذير باشد که در نهايت منجر به پذيرفتن آن محصول خواهد شد .
4. مستندات علمي :
در اين شيوه مدارک مستند يا تحقيقاتي ارائه مي شود که نشان مي دهد مارکهاي کالاي موضوع آگهي نسبت به يک مارک يا چند مارک تجاري ديگر بهتر است ، يا بيشتر مورد پسند واقع شده است. در تبليغي که از مستندات علمي در ايران مشاهده مي شود ، مزاياي شامپوي صحت از زبان متخصصي در زمينه کارهاي آزمايشگاهي بيان مي شود.
5. تبليغ دو تکه :
در اين شيوه دو تبليغ به هم مرتبط از يک شرکت که يک خط متصل عقيده اي را دنبال مي کنند ، طراحي مي شود و هنگام پخش از تلويزيون در بين اين دو تبليغ يک تبليغ کاملا جداگانه از محصول ديگر مربوط به شرکت ديگري پخش مي گردد که هيچ ربطي به شرکت و محصول مورد نظر ندارد . مثلا شامپوي ماه آرا از تبليغات دو تکه استفاده کرده که به صورت چند بخشي پخش مي شود.
6. شايستگي فني :
در اين شيوه توانايي فني شرکت در توليد کالا ارائه مي شود . مانند شرکت راک توليد کننده محصولات گوشتي در اصفهان . در تبليغات استفاده از تکنيک شايستگي فني اغلب در موارد لوازم برقي بکار گرفته مي شود مثلا ً تبليغ در زمينه جارو برقي ناسيونال .
7. نماي نزديگ :
اين تکنيک مي تواند مورد استفاده شرکتها ، رستورانهاي توليد کننده انواع غذا هاي پخته و نيز پيتزا فروشي ها براي نشان دادن غذا ها از نزديک جهت ايجاد اشتها در بيننده بکار گرفته مي شود. در اين شيوه صدا اغلب بر روي تصوير استفاده مي شود و نقش ثانويه را ايفا مي کند .
8. رتوسکوپ :
در اين شيوه سکانس هاي انيميشن و واقعي به شکل جدا گانه تهيه شده و سپس درهم ترکيب مي شوند. مثلا تبليغ شامپو ايوان که از تکنيک رتوسکوپ استفاده کرده است ؛ در اين تبليغ کودک در حمام در حال شستشو است که در کنار آن شامپو بچه ايوان قرار دارد و بر روي شانه هاي اين کودک در حال بازي و آواز خواني است.
9. مقايسه :
مقايسه کالا هاي شرکت خود با رقبا يکي از شيوه هاي اجرايي ارائه پيام است . در واقع با مقايسه کا کالا با کالاي ديگر سوالاتي در ذهن بيننده خلق شده و خود جواب ها را دريافت مي کنند . معمولا مقايسه با محصول رهبر بازار انجام ميگيرد اما از نام بردن مستقيم آن محصول منع شده است .
10. حل مشکل :
به نظر مي رسد که از آغاز شروع کار تلويزيون اين شيوه مورد استفاده قرار داشته است . منظور از اصلي بسياري از کالا ها حل مشکل اوليه دارنده آن است . بنابر اين در تبليغ نيز جنبه اي مشکل گشا بودن آن به نمايش گذاشته مي شود. مثلا ً تبليغ مربوط به گاز پاک کن معجزه مي باشد . در اين تبليغ در نماي اول ، خانمي را مي بينيم که در حال پاک کردن چربي از روي اجاق گاز مي باشد که البته چربي با سختي پاک مي شود . در سکانس بعدي همان خانم باز هم مشغول پاک کردن اجاق گاز است که با سادگي تمام آنرا پاک مي کند و اين در حاليست که ما شاهد سفيد کننده معجزه در کنار آن خانم هستيم.
11. فرد سخنگو :
در اين تکنيک ، فرد سخنگو در جلوي دوربين به نمايش در مي آيد و بطور مستقيم محتواي تبليغ را براي مخاطب بازگو مي کند . فرد ممکن است مستقيماً کالا را نشان بدهد و يا بر روي تصوير در خصوص آن کالا و جنبه ها و مزاياي مختلف آن صحبت کند . فرد سخنگو در تبليغ بايد فرد دوست داشتني باشد و از نظر چهره به گونه اي باشد که اعتماد مردم را جلب کند .
12. سبک زندگي :
در اين شيوه مناسب يک کالا يا سبک زندگي يک الگوي زندگي فردي است که در فعاليتها ، دلبستگي ها و افکار شخصي بيان مي شود . سبک زندگي چيزي بيش از شخصيت يا طبقه اجتماعي شخص است . سبک زندگي شامل الگوي کامل عمل و عکس العمل فرد در جهان است.مثلاً شرکت مهرام از تکنيک سبک زندگي استفاده کرده است ؛ چهار جوان را سوار بر ماشين جيپ مشاهده مي شود که در حال رفتن به يک پيک نيک هستند و...(هداياي تبليغاتي)
13. برشي از زندگي روزمره :
روش برش از زندگي روزمره يک شيوه اي دراماتيک قديمي است که در آن بازيگران داستاني را به نمايش مي گذارند و استفاده کننده مارک کالاي تبليغي ، قهرمان داستان است . بيشتر تبليغاتي که با اين تکنيک ارائه مي شود در ابتدا با يک مشکل شروع مي شود که در نهايت مارک کالاي شرکت تبليغي به عنوان راه حل پديدار مي شود.
14. انيميشن :
نقاشي متحرک يکي از شيوه هاي ارايه پيام است که در تبليغات ايراني فراوان به چشم مي خورد . متداولترين شکل نقاشي متحرک ، ارائه آن در قالب کارتون است . کارتون در ميان بچه ها مطبوع و خوشايند به نظر مي رسد اما در بين همه سنين شهرت يافته است . کارتون مي تواند فضاي دوستانه ، گرم و صميمي هم براي کالا و هم براي ارائه پيام فراهم آورد. مثلا ً لاستيک البرز که بچه غول سبز رنگ کارتوني را نمايش مي دهد .
15. مصاحبه با مشتري :
در تکنيک مصاحبه با مشتري ، مصاحبه با افراد غير حرفه اي مثل غير بازيگر انجام ميگرد ن بطور مثال يک مصاحبه گر يا صدايي بر روي تصوير از يک خانم خانه دار سوالهاي مربوط به محصولي مي پرسد . مانند تبليغات محصولات تاژ که با يک خانم مصاحبه مي دهد .
16. سريال ( مجموعه تبليغ) :
سريال به تکنيکي در تبليغ گفته مي شود که مجموعه تبليغاتي را به دنبال هم و در قالب يک مبارزه تبليغاتي پخش مي گردد و در واقع داستاني را که در تبليغ قبل مطرح بوده است را دنبال مي کند.
17. خيال پردازي:
اين سبک در باره کالا يا مصرف آن ، خيال و رويا ايجاد مي کند ، يعني با ديدن مناظر و صحنه در تلويزيون بيننده ناخودآگاه در رويايي غرق مي شود که انگار در همان صحنه حضور دارد.
18. حالت يا ذهنيت پردازي :
بهره گيري از اين شيوه ، پرهزينه و دشوار است . در اين روش ، از ترکيب چند روش استفاده مي شود و هدف اصلي آن به وجود آوردن ذهنيت و يا حالت خاصي براي کالاي است که قصد فروش را دارد. در واقع در اين سبک در اطراف کالا حالت يا ذهنيتي ايجاد مي شود . نظير زيبايي ، عشق ، محبت يا امنيت و آسايش و هيچ گونه سخني به جز در قالب توصيه در باره کالا به ميان نميايد .

نتيجه گيري:
با توجه به تکنيک هاي تبليغاتي بالا که اغلب در تلويزيون بکار برده مي شود اين نکته مشخص ميگردد که تلويزيون با قدرت نمايش و کسب حواس بينندگان را دارد ، تمام حالات و ذهني و عصبي افراد نشانه گرفته و آنان را وادار به رفتار هاي مي کنند که تبليغات خواستار آن مي باشند. همانطور که مک لوهان تلويزيون را ، يک وسيله ارتباطي جمعي سرد مي خواند و معتقد است که تلويزيون تمام حواس تماشاگران را مي طلبد تا برنامه هاي از پيش تعيين شده را مانند نوار کاستي به ذهن مخاطبان انتقال دهد تا به مانند دستگاهي صوتي و يا تصوير عمل کنند. مک لوهان اعتقاد دارد که تلويزيون تماشاگر را با تمام وجود ش جذب برنامه هاي خود مي کند و او را وا مي دارد تا تمامي حواسش را براي درک برنامه ها استفاده کند(4).
علاوه بر اين مزيت هاي ديگري که تلويزيون نسبت به ديگر رسانه هاي جمعي دارد اينست که پوشش و دسترسي بالاي در جامعه دارد و مي تواند در جاي جايي کشور بيننده داشته باشد و به همين دليل است که شرکت ها حاضر اند که مبالغ زيادي براي پخش تبليغ در تلويزيون هزينه کند. اما همين هزينه بالا از يک نظر مي تواند يکي از معايب آن بشمار آيد ، چرا که اکثر شرکت ها نمي توانند اين مبلغ سنگين را در قبال يک تبليغ زود گذر بپردازند . و همينطور معايب ديگري که مي توان از آن در تبليغات تلويزيوني نام برد عبور سريع تبليغ از صحنه تلويزيون است، يعني اينکه تبليغ فقط در حد چند ثانيه در معرض ديد تماشاگران قرار مي گيرد ، درصورت که در ديگر رسانه ها مانند روزنامه و مجلات ماندگاري بيشتري دارد و مي توانند چندين بار در معرض نمايش قرار گيرد(5).
تلويزيون در ايران که چند سال است روزانه از شبکه هاي مختلف خود دقايقي از ساعت ها را به پخش فيلم هاي تبليغاتي مي پردازد که شديداً مورد توجه شرکت هاي مختلف تجاري قرار گرفته است ، اما متاسفانه پخش اين برنامه ها آنقدر طولاني است که حوصله بينندگان را سر مي برد. در اين صورت ممکن است آنان تصميم به تبديل شبکه بگيرد و ديگر شاهد تبليغات جزر آور نباشند. با اين اتفاق تمام زحمات و هزينه هاي شرکت هاي تجاري و تبليغي بر باد خواهد رفت و ممکن است ديگر تاثيرات شگرفي که قبلا عنوان شد را نداشته باشند.
بنابر اين نتيجه مي گيريم ، تبليغات در تلويزيون تاثيرات بيشتري نسبت به ديگر رسانه ها دارد که با ترکيب صدا و تصوير و همچنين با بکار گيري تکنيک هاي تبليغاتي که اثر مستقيم بر اذهان عمومي مردم دارند ، مي تواند تحول عظيمي در صنعت مصرف به وجود آورد و يا به عبارت ديگر تلويزيون در اجتماع انساني فقط به مصرف گرايي دامن مي زند. زيرا انسان ها با ديدن تصاوير تبليغاتي که در تمام زندگي اجتماعي و خصوصي او گسترش يافته اند ، خود تبديل به تصوير مي شود. و ممکن است ديگران را به ديدن تصاوير توصيه کند. البته اين امر در صورت رقم مي خورد که نفرت از تبليغ که به سبب پخش بيش از حد به وجود مي آيد ، از بين برود و صاحبان صنايع اين امر از اضافه خواهي خود کاسته مسبب نگراني و ناراحتي تماشاگران نباشند.