طعم تلخ تحقیر

 


چهارشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۳ روزنامه سلامت ( www.salamat.ir ) بازدید: ۱۹
روانشناسی جامعه تحقیر کد A243520

عوارض روانی، تربیتی و اجتماعی تحقیر

در لغت نامه دهخدا مترادف شده با «تصغیر» و در توضیح آن آمده «خوارکردن، خرد و خوار داشتن، زبون و خوارکردن.» در فرهنگ های لغت انگیسی از به هم چسبیدن حروف h، u، m، i، l، i، a، t، e درست شده (humiliate) و در تعریف آن آمده: ایجاد احساس پشیمانی و حماقت با صدمه زدن به احترام و موقعیت فرد به خصوص موقعیت اجتماعی او!

از چه کلمه و عملی حرف می زنیم؟ از «تحقیر» که احساس خردکننده آن می تواند ساعت ها یا حتی سال ها زندگی ما را تحت تاثیر قرار بدهد. احساسی که گاه فقط از بیرون و به وسیله افراد دیگر به ما اعمال نمی شود و گاهی زهرش از درون در وجودمان ریخته می شود و بدون اینکه بدانیم، زندگی را سخت و تلخ می کند. تحقیر چیست؟ چه کسانی تحقیر می شوند؟ چه کسانی به دیگران اجازه می دهند تحقیرشان کنند؟ چگونه می توان اجازه نداد دیگران ما را تحقیر کنند؟ اگر تحقیر شدیم چه باید بکنیم؟ در «سلامت روان» این هفته به این موضوع پرداخته ایم.

پوستر فیلم «پذیرایی ساده» ساخته مانی حقیقی

شخصیت های این فیلم زن و مرد جوانی هستند که مقدار زیادی پول را بسته بندی کرده و با خود به مناطق مرزی و کوهستانی که اغلب افراد فقیر در آن سکونت دارند، برده اند و قصدشان ظاهرا تقسیم پول بین آنهاست. اما برای این بخشش، عملا راه تحقیر را در پیش گرفته اند و به نظر می رسد از عجز آدم ها در برابر پول به نوعی لذت می برند...

حرف اول

دوگانه های دروغین اخلاق

دکتر حمیدرضا نمازی

عضو گروه اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران

شناخت دوگانه های دروغین در اخلاق، یکی از مقدمات معرفت اخلاقی است. مراد از دوگانه های دروغین، تمییز دادن تواضع از خودکم بینی، تکبر از قاطعیت، مهربانی از ضعف، گذشت از جازدن، امید از آرزواندیشی، شجاعت از تهور و بی ملاحظگی و دوگانه های فراوانی از این دست است. اشتباه گرفتن این اوصاف با یکدیگر باعث تشویش در تصمیم سازی اخلاقی و ناپایداری روانی می شود. حس حقارت از جمله اوصافی است که در دام این دوگانگی دروغین می افتد. گاهی ما در کشاکش یک رابطه عاطفی و در یک میدان دو نفره احساسی، عشق را با تحقیر اشتباه می گیریم و با تحقیر کردن خیال می کنیم در جایگاه معشوق نشسته ایم. گاهی هم با تحقیر شدن خیال می کنیم در حال تمرین عاشقی هستیم. بعضی وقت ها رعایت سلسله مراتب را با تحقیر اشتباه می گیریم. مدیری که بهره چندانی از اخلاق حرفه ای و سازمانی نبرده است، گاه تصور می کند چرخ سازمانش بر مدار تحقیر زیردستان می چرخد و احترام باعث پررو شدن افراد مجموعه اش می شود. گاهی تکریم ارباب رجوع را به قیمت تحقیر کارمند انجام می دهیم و مرغ همسایه را غاز و مرغ خودمان را جوجه اردک زشت فرض می کنیم. مواردی هم می توان برشمرد که تحقیر و گذشت، به اشتباه خلط می شوند. تفکیک این دو از هم در ادبیات رایج و عامه – مثلا در داستان کودک فرهنگ گذشت را در جامعه ترویج خواهد داد. تحقیر با مسالمت اندیشی هم اشتباه گرفته می شود. فرق است میان آن که در پی صلح و مسالمت می رود با آن که تن به ذلت و تحقیر می دهد. از این دوگانه های رهزن که بگذریم، توجه به علل تحقیر نیز شایان توجه است. یکی از مهم ترین این علت ها، افتادن در چرخه معیوب اظهار عجز است. شیوه نادرست برخی مردمان این است که تصور می کنند با ابراز ذلت و اظهار عجز می توان کارها را به سامان کرد و به تعبیری دل دیگران را به رحم آورد. راننده ای که به پلیس راهنمایی و رانندگی التماس می کند که جریمه اش نکند، دانشجویی که برای نمره نگرفته اش تمنای مصرانه می کند و کسی که عشق یک طرفه اش را به دیگری تحمیل می کند، نمونه هایی از این دست به شمار می آیند. از آن بدتر، زمانی است که در برابر تحقیرکننده، تسلیم حقیرانه می شویم. عجز و لابه و التماس، هم احترام را می ستاند، هم تحقیرشد گی را در نهادمان می نشاند و هم تحقیرکننده را تقویت می کند. به قول صائب تبریزی، اظهار عجز پیش ستمگر ز ابلهی ست / اشک کباب باعث طغیان آتش است. شخصی که تحقیر بر خودش را روا می دارد و حساسیتش را به حرمتش از دست می دهد، به حرمت دیگران نیز رحم نخواهد کرد و احترامی بر کسی روا نخواهد داشت. در معارف ما آمده است از شر کسی که نفس او در نزدش خوار و ذلیل باشد، ایمن مباش!

یکی از الگوهای تربیتی که متاسفانه توسط گروهی از والدین و معلمان استفاده می شود، تربیت آمرانه یا دیکتاتورمآبانه است

تحقیر و تربیت

دکتر تورج شمشیری نظام

روان پزشک ، عضو انجمن روان پزشکان ایران

یکی از شایع ترین الگوهای تربیتی در والدین و معلمان، تربیت آمرانه یا دیکتاتورمآبانه است. به عبارت دیگر، کودک را مجبور به اطاعت از خواسته های خود و برای او قوانین سختگیرانه بدون انعطاف وضع می کنند و اجازه نمی دهند در تصمیم گیری ها، حتی در موضوعات جزیی هم نظری بدهد یا حتی دامنه ای معقول متناسب با سن و منطق موقعیت برای آزمون و خطا در کودک قائل نیستند.

این شیوه تربیتی، از دیرباز به صورت سنتی و مستبدانه و بدون اجازه مشارکت کودک در تصمیم گیری به صورت الگوی تنبیه جسمی (خط کش و چوب و فلک) و تنبیه روانی (تحقیر و توهین و سرزنش و ایجاد ترس و...) برای تربیت و کنترل به کار می رفته. البته خوشبختانه از شیوع تنبیه جسمی در دهه های اخیر به شدت کاسته شده است ولی روش های مخرب و غیرعلمی تنبیه روانی مانند تحقیر همچنان به جای روش های تقویت رفتار مثبت و خاموشی رفتار منفی با متدهای نمره دهی و جدول بندی بیشتر به چشم می خورد.

در واقع تحقیر کردن چه به صورت شوخی و تفریح و چه به صورت جدی، درد فرهنگی جامعه ما و عادت نامطلوب آموزشی برای بیان توقعات و انتظارات خود از فرزند (و دیگران) است. تحقیقات نشان داده است که هر فرد در ۱۰ سال اول عمر خود به طور متوسط با حدود ۱۵۰ هزار پیام و واژه منفی مواجه می شود و بیشتر این پیام ها با محتوای «بی عرضه، تنبل، شلخته، دست و پا چلفتی، خنگ، بی شعور، بی مسئولیت، تو هیچی نمی شی، بکن نکن، برو نرو، حرف نزن، نخور، بشین نشین، دست بزن نزن، به جز خرابکاری کار دیگری بلد نیستی» است. این پیام را اکثرا خانواده و در درجه بعدی دوستان و در نهایت معلم و مدرسه به ذهن کودک تزریق می کنند و قاعدتا انباشته شدن مغز با این همه پیام های منفی که خیلی از آنها شاید ناشی از بیش کنترلی افراطی باشد، مغز را شرطی منفی می کند و احتمالا باعث می شود خروجی کارکردی مغز مثبت منطقی و خلاقانه نباشد. بیشتر والدینی که از تحقیر برای کنترل و تربیت فرزند استفاده می کنند، در واقع آن را روشی برای تلنگر زدن و ترغیب کودک به دگرگونی مثبت و تغییر رفتار تلقی می کنند یا حداقل تحقیر روشی برای کنترل کودک می دانند. والدینی که از تحقیر فرزند خود به عنوان یک روش تربیتی استفاده می کنند، در یک نگاه کلی، به سه گروه تقسیم می شوند:

۱ خودشان در کودکی با این روش تربیتی بزرگ شده اند و آن را به فرزند و دیگران منتقل می کنند.

۲ دچار ویژگی های خاص شخصیتی مثل خودشیفتگی و همه چیزدانی یا بیش کنترلی ناکارآمد و... یا اختلال های روان پزشکی مثل افسردگی و اضطراب و... هستند و این خصلت خود را به فرزند منتقل می کنند.

۳ از مهارت های فرزندپروری بی بهره اند یا فرزند مشکل ساز دارند.

گاهی هم ترکیب از این ۳ عامل باعث بروز رفتارهای تحقیرکننده می شود.

ردپای تحقیر در بسیاری از اختلال ها و انحراف های روان شناختی دیده می شود و تاثیرات منفی آن در شکل گیری شخصیت سالم در مقاله های متعدد به اثبات رسیده است. نتایج تحقیقات نشان می دهد این احساسات و تجربه های منفی هم در سطح شناختی و هم سطح هیجانی با مکانیسم دفاعی انکار و سرکوب برای کاهش رنج و اضطراب ناشی از آن درونی و به صورت عقده یا حس حقارت در وجود فرد نهادینه می شود. مخصوصا در کودکان و نوجوانان که بسیار حساس اند و از بلوغ روان شناختی لازم برای استفاده از مکانیسم های دفاعی پخته برای مقابله با این رفتار مخرب برخوردار نیستند. کودکانی که والدین خود را تنها منبع مطمئن حمایتی و سخنان آنها را آیه منزل می دانند، این پیام های تحقیرآمیز را به تدریج باور و در ذهن خود نهادینه می کنند و به صورت جزئی از شخصیت آنها درخواهد آمد و گاه همین عقده باعث صرف کردن وقتشان برای تلافی و انتقام از تحقیرکننده خواهدشد.

در واقع تحقیر نوعی خشونت روانی علیه انسان دیگر است و به صورت زخم زبان و نیشخند و کنایه و اسم گذاشتن روی فرد و مقایسه دیده می شود و اشکال مختلف دارد:

۱ تحقیر کلامی مستقیم (بی عرضه، شلخته)

۲ تحقیر کلامی غیرمستقیم (ببین پسر همسایه چقدر درسخوان است، کاش اون پسر من بود!)

۳ تحقیر غیرکلامی (نیشخند، پوزخند، نگاه تند و تیز، بی اعتنایی به صحبت ها، اجازه ندادن برای حرف زدن)

عوارض جسمی و روانی تحقیر

تحقیقات نشان می دهد تحقیر نه تنها هیچ گونه اثر مثبت و ماندگاری در تغییر رفتار در جهت مطلوب ندارد بلکه عوارض متعدد جسمی و روان شناختی ایجاد می کند:

کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس و در نتیجه اختلال در احترام به خود و دیگران و کاهش مهارت های ارتباطی و ایجاد رقابت ناسالم و با دیگران دچار مشکلات عدیده عاطفی و ارتباطی شدن و گاهی برعکس، مهرطلبی افراطی و حتی انزوا و گوشه گیری.

ارتکاب رفتارهای پرخطر برای اثبات توانمندی و جبران سرخوردگی ها و گرایش به عضویت در گروه ها مخصوصا گروه های خاص در صورت تایید شدن و رفع نیاز به تایید

ارتباط کودک با بزرگسالان دیگر که بازخورد مثبت به کودک می دهند و بالا رفتن احتمال سوء استفاده فیزیکی و روانی.

شکاف عاطفی با والدین و احتمال ادامه این روند در بزرگسالی و نداشتن محبت فرزند به والد و احتمال انتقال همین روش تربیتی به کودک و همسر و اطرافیان خود.

ابتلا به انواع اختلال های روان شناختی مثل شب ادراری، درد های روان تنی یا اختلال های جسمی مثل تضعیف سیستم ایمنی و افزایش احتمال ابتلا به بسیاری از

ابتلا به برخی بیماری های قلبی و گوارشی

در آخر اینکه تحقیر با انتقاد سازنده تفاوت دارد. در تحقیر، رابطه بر مبنای برد باخت شکل می گیرد ولی در انتقاد سازنده بر مبنای برد برد. به عبارتی دیگر، در تحقیر اشاره به نقاط ضعف و حتی بزرگنمایی آن وجود دارد ولی در انتقاد سازنده اشاره هم به نقاط قوت و هم نقاط ضعف و ارائه راهکار برای تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف دیده می شود.

تحقیر در دنیای ورزش، سیاست و فرهنگ

دنیای ورزش

برای اینکه بدانیم «تحقیر» تا چه اندازه در ادبیات ما جایگاه دارد، سری زدیم به دنیای تیترها و خبرها و جالب ترین چیزی که توجهمان را جلب کرد، استفاده فراوان از این کلمه در سرتیتر خبرهای ورزشی بود:

هزار سال هم بگذرد، تحقیر برزیل فراموش نمی شود (حشمت مهاجرانی، سرمربی سابق تیم ملی بعد از جام جهانی و شکست برزیل)

خدا نخواست ایتالیایی ها بیشتر در کشورشان تحقیر شوند (سعید معروف، کاپیتان تیم ملی والیبال در توضیح شکست بازی برگشت در ایتالیا)

بارسلونا در نیوکمپ تحقیر شد (تیتر خبرگزاری مهر برای شکست بارسلونا مقابل بایرن مونیخ)

مخالف کی روش نیستم، مخالف تحقیر ایران و ایرانی هستم. (امیر قلعه نویی سرمربی تیم استقلال در گفت وگو با تسنیم درباره نتایج بازی های تیم ملی در جام جهانی)

دنیای سیاست

بعد از تیترهای پر سر و صدای ورزشی، این کلمه در تیترها و خبرهای سیاسی و اجتماعی بیشتر از همه دیده می شود:

تحقیر اوباما به وسیله معاون نخست وزیر روسیه (تیتر خبرگزاری فارس درباره عکسی از اوباما که دمیتری اوگوزین، معاون نخست وزیر روسیه توئیت کرده. این عکس اوباما را با سگی در بغل و پوتین، رییس جمهور روسیه را با ببری در بغل نشان می دهد.)

احساس کردم من را تحقیر کردند و به من توهین شد (پرویز مشرف، رییس جمهور سابق پاکستان بعد از برگزاری دادگاهش در کراچی)

طی چند سال کار تا این حد در نزد خانواده ام تحقیر نشده بودم (یکی از خبرنگاران که به عنوان هدیه روز خبرنگار از فرماندار شهرستانشان سطل زباله و جای دستمال کاغذی هدیه گرفته بود.)

دنیای فرهنگ و هنر

کلمه تحقیر در تیترها و خبرهای فرهنگی و هنری هم دیده می شود:

جامعه ای که نویسنده خود را تحقیر کند نه تنها از نظر اقتصادی و سیاسی رشد نمی کند، که باعث می شود ادبیات او هم بر مبنای تحقیر شکل بگیرد. (صادق کامیار در مراسم درگذشت سید محمود گلابدره ای در انتقاد از رفتار با نویسندگان)

عامه پسند، صفت تحقیرآمیزی برای رمان پرمخاطب ایرانی است. (یکی از نویسندگان قدیمی ایران در تحلیل برخورد با رمان هایی که مورد استقبال مردم قرار می گیرد.)

تحقیر موسیقی ایرانی و بالانشینی آثار نازل پاپ (تیتر خبرگزاری ایسنا برای گفت وگوی اردلان کامکار که از برخورد تهیه کنندگان با موسیقی گله می کند.)

انواع چهارگانه تحقیر زنان

متلک گفتن هم یک نوع تحقیر است

دکتر سامرند سلیمی

روان پزشک، عضو کمیته های آموزش و رسانه انجمن روان پزشکان ایران

یکی از انواع تحقیر، تحقیر زنان به وسیله مردان است که خود ۴ نوع اصلی دارد؛ نوع اول از خانه شروع می شود، یعنی قبل از ازدواج. نوع دوم به بعد از ازدواج مربوط می شود. نوع سوم، تحقیر خیابانی علیه زنان و دختران است و نوع چهارم، تحقیر در محل کار است. در یادداشتی که پیش رو دارید، می کوشم نگاه گذرایی به این انواع چهارگانه تحقیر بیندازم.

۱. مصادیق تحقیر در خانه پدری

یکی از شایع ترین الگوهای تحقیر دختران در خانه پدری، ارجحیت دادن خودآگاه یا ناخودآگاه و آشکارا یا مخفیانه پسرها و تمایل بیشتر به داشتن فرزند پسر نسبت به دختر است. در جامعه ما و بسیاری از کشورهای منطقه به طور واضح این معضل دیده می شود.

خیلی از ما خانواده هایی را می بینیم که چندین دختر به دنیا آورده اند تا بالاخره یک پسر به دنیا بیاید و بعد وقتی پسر به دنیا می آید، این روند متوقف می شود. اتفاقا پدر و مادر هم ادعا دارند که اصلا علت این زایمان های متعدد و فرزنددار شدنشان، داشتن فرزند پسر نیست ولی دخترها باوجود این انکار، به وضوح درمی یابند که فلسفه زاییده شدنشان، امید به پسر بودن آنها بوده است و این حس، تحقیر شدیدی را در پی دارد چون فکر می کنند امید پدر و مادر را به پسردار شدن ناامید کرده اند.

در کشورهایی که ساختار پسردوستی در آنها شایع تر است، مادرها معمولا حساب ویژه ای روی پسرها، مخصوصا پسر اولشان بازمی کنند. آنها به طور سنتی دریافته اند بهتر است فقط به قدرت یک مرد (همسر) تکیه نکنند و یکی دو مرد در خانواده برای ائتلاف با خود داشته باشند تا قدرت و نفوذ بیشتری پیدا کنند. حتی گاهی این کار را انجام می دهند تا بتوانند در مقابل همسرشان بیشتر از خود محافظت کنند. بدتر از آن، اگر چنین مرد قوی ای در خانواده نباشد، نقش کاملا مردانه ای به یکی از دخترهایشان می دهند برای اینکه او را تکیه گاه خود قرار دهند. در چنین فضایی، احساسات ناخوشایندی در مورد جنسیت به دخترها داده می شود.

گاهی در چنین خانواده هایی می بینیم دختری وجود دارد (معمولا فرزند آخر خانواده یا دختر اول) که طبق یک قرارداد نانوشته، وظیفه نگهداری از پدر و مادر مسن یا بیمار به او سپرده می شود. در این صورت همه شرایط فراهم می شود که آن دختر نتواند خانه را ترک کند. حتی گاهی وظیفه نگهداری از فرزندان برادر و خواهرها هم به دوش او می افتد. این رفتار در واقع نوعی آزار و خشونت عاطفی است ولی دخترها خودشان از این خشونت و تحقیر خبر ندارند. متاسفانه جایگاه یک مستخدم تمام وقت را به آنها می دهند و فرصت و اجازه رسیدن به خواسته هایشان را پیدا نمی کنند.

خیلی وقت ها، در چنین فضایی مادر اصرار می کند که دخترش ازدواج کند اما به محض اینکه شواهدی مبنی بر این می بیند که قضیه ازدواج فرزندش ممکن است جدی شود، چنان رفتارهای مخالفت جویانه و بهانه گیری ای بروز می دهد که از ازدواج او جلوگیری شود.

من اسم این مصداق تحقیر دختران در خانه را «غیرت کاذب» گذاشته ام. داشتن غیرت و تعصب نسبت به اعضای خانواده در حد معقول و معمول، بخشی از فرهنگ جامعه ماست. جامعه ایران در برخی موارد ساختار ایلیاتی دارد و افراد یک ایل روی همدیگر تعصب و هوای هم را دارند، اما پدیده غیرت کاذب، در واقع، نوعی رفتار خشونت بار و تحقیرآمیز است از سوی یک یا چند برادر که لزوما از خواهرشان بزرگ تر هم نیستند. متاسفانه برخی پدر و مادرها بر پسرانشان روا می دانند که به اسم محافظت، شروع به امر و نهی به خواهر کنند. در این موارد، پدر معمولا کاملا از دخترش فاصله گرفته و محافظت از او را به پسرش سپرده در حالی که برادر نمی تواند مثل پدر علاوه بر محافظت، به خواهرش عشق هم بدهد و شروع می کند به محافظت توام با خشونت.

از طرفی، نکته اینجاست که یک برادر باغیرت باید خود را از رفتارهای ناشایستی مثل سوءمصرف مواد مخدر دور نگه دارد، در غیر این صورت نمی تواند وظیفه مراقبت از خواهرش را داشته باشد.

برخی خانواده ها دخترشان را طوری تربیت می کنند که هیچ نقش اجتماعی و حرفه ای برای خود قائل نشود و به او تلقین می کنند تو آدمی هستی که به دنیا آمدی تا بعد از بالغ شدن ازدواج کنی! اگر از دخترانی که این گونه بار آمده اند پرسیده شود چرا کار نمی کنید و دنبال حرفه ای نمی روید، می گویند چون احتیاج مادی نداریم! این تفکر باعث می شود برخلاف کشورهای آسیای جنوب شرقی، آمریکا و اروپا، در برخی موارد فرهنگ دختران خانه نشین شکل گیرد که احساس می کنند همین که غذای خوبی دارند و می توانند لباس های خوبی بپوشند، کافی است و به کار و پذیرفتن نقش های اجتماعی نیاز ندارند. خانواده هم به این تفکر دامن می زند.

فشار آوردن مستقیم و غیرمستقیم به دختر برای ازدواج، یکی دیگر از مصادیق تحقیر دختران است. البته در جامعه امروز ما، ممکن است پدر و مادرها مستقیم دخترشان را وادار نکنند تن به ازدواج با کسی بدهد اما گاهی با رفتارهای غیرمستقیم، این احساس را به او می دهند که ماندنش در خانه معضل است و بهتر است زودتر ازدواج کند. نذرها و دعاهای مکرر والدین و اطرافیان برای ازدواج کردن دختران، گاهی این حس را به آنها می دهد که باید هر چه زودتر خانه پدری را ترک کنند تا خیال پدر و مادر راحت شود و از دید آنها به خوشبختی برسند. تحقیر دختر بعد از شروع عادت ماهیانه هم گاهی اتفاق می افتد. خوشبختانه این فرهنگ در حال حاضر در جامعه ایران کمرنگ شده و خیلی از خانواده ها، آگاهی بیشتری در این زمینه پیدا کرده اند و به دخترانشان آموزش می دهند عادت ماهیانه واقعه ای خوشایند در زندگی یک زن و نشانه رشد، آمادگی برای ورود به مرحله بلوغ و سلامت جسم است اما در خانواده هایی هنوز هم مخصوصا مادرانی که احساس خوبی نسبت به زنانگی خود ندارند، این موضوع را به عنوان یک پدیده کثیف، غیربهداشتی و زشت تعبیر و به دختر خود این تفکر را القا می کنند. چنین مادرهایی همکاری زیادی برای کمک به دخترشان و آگاهی دادن به او نمی کنند.

علت بخشی از این تحقیر هم نداشتن آگاهی در مورد حالت های خاص حول و حوش عادت ماهیانه است که می تواند شامل احساس هایی مثل عصبی شدن، اضطراب، غمگینی و... باشد که باعث می شود در این دوران مدام با الفاظ و تعابیر ناخوشایندی با دختر برخورد کنند.

برخی خانواده ها اگر دخترشان شاد و پرحرف باشد، او را متهم می کنند که عمدا می خواهد توجه مردها را جلب کند و سبک سر و بوالهوس است. متاسفانه رفتار این دخترها عمدی و غیرعمدی به وسیله پدر و مادر سرکوب می شود و با تذکرهایی نظیر زیاد حرف نزن، نخند، سنگین باش و... مواجه می شوند. میل زیادی به محدود کردن هیجانی و عاطفی دختر پشت این تذکرها وجود دارد و احساس ناکامی همیشگی به او می دهد چون مجبور می شود تمام حس هایش را کنترل کند.

در فرهنگ ایلی از یک سو، محدودیت های دختران زیاد است و از سوی دیگر، در ساختار ایل، اعتماد زیادی به همخون وجود دارد؛ مثلا به عمو، دایی، پسر عمو و پسردایی ها اما دیده شده در چنین فضاهایی امکان اینکه دختر مورد تحقیر و خشونت جنسی به وسیله این افراد قرار بگیرد، بیشتر است. در این شرایط معمولا رشد دختر در فضاهایی است که تعداد مردها (برادران) در آن زیاد است و شاهد شوخی های مردانه جنسی آنها به عنوان یک خرده فرهنگ هستند. حتی گاهی برخی از این برادران به عنوان بخشی از کلام خود، فحش هایی در مورد نوامیس حواله همدیگر می کنند و با این ناسزاها جنس زن را تحقیر می کنند.

۲. مصادیق تحقیر در خانه همسر

یکی از شایع ترین و مهم ترین این تحقیرها که در جامعه ما با جوامع پیشرفته تر تا حدی تمایز دارد، این است که گاهی بعد از ازدواج، تحقیر زن فقط به وسیله خود همسر انجام نمی شود و به صورت کاملا موجه از خانواده او هم سر می زند. مخصوصا از خانواده هایی که باور دارند بهتر است بعد از ازدواج دختر و پسر جوان چند سالی با خود آنها یا نزدیکشان زندگی کنند. چنین تحقیرهایی را بیشتر عروس هایی متحمل می شوند که مادر همسرشان هنوز نتوانسته وابستگی خود را به پسرش کاهش دهد. در این صورت هرگونه رفتار استقلال طلبانه عروس ممکن است تحقیر کلامی و روانی او را در پی داشته باشد.

هرگونه توهین کلامی به همسر و کتک زدن، پرت کردن اجسام و... هم می تواند از مصادیق تحقیر یک زن در زندگی مشترک باشد و بیشتر مردم از آن آگاه اند.

بدبینی و تعصب های بی جا، نسبت دادن روابط نامشروع به زن، توجه نکردن به نیازهای عاطفی، ندادن اطلاعات در مورد درآمد و و مسائل اقتصادی به همسر به قصد متمایل کردن بیشتر کفه قدرت به سمت خود و انجام آزادانه اقدام های متعدد، پرداخت نکردن مستمری و هزینه زندگی که از شایع ترین مشکلات است و خیلی وقت ها باعث می شود زن مجبور شود برای گذران زندگی از خانواده پدری اش کمک بگیرد و منت گذاشتن مداوم برای تامین هزینه های زندگی از دیگر مصادیق تحقیر یک خانم بعد از ازدواج محسوب می شوند. علاوه بر اینها، یک نوع تحقیر، تحقیری است که به قول یکی از استادان روان پزشکی، آقای دکتر شکرا... طریقتی، نام آن «نشانگان مرد طلبکار ایرانی» است. در جامعه ما این فرهنگ وجود دارد که خیلی از مردهای ایرانی معتقدند چون تریاک نمی کشند، لب به مسکرات نمی زنند، به زن های دیگر توجهی نمی کنند و... هرچه می گویند درست است و حق همیشه با آنهاست و چون مرد خوبی هستند، وظیفه ای در قبال خانواده ندارند. این مردها رفتارها و اعمالی که پرهیز از آنها وظیفه هر انسانی است، لطف در حق همسرشان و خود را محق برای هر رفتاری می دانند.

۳. مصادیق تحقیر در خیابان

شایع ترین مصداق این نوع تحقیر، خشونت های کلامی، به خصوص بیان متلک هاست. خیلی از خانم ها بارها و بارها متلک شنیده اند. نتایج مطالعه ها نشان داده دختران جوان در مقابل این متلک ها کمتر واکنش نشان می دهند زیرا از نظر فرهنگی، خیلی وقت ها خود را مسئول و مقصر می دانند و فکر می کنند مثلا چون لباس نامناسبی به تن دارند، مستحق چنین تحقیری هستند اما خانم هایی که سن بیشتری دارند، بیشتر در مقابل این متلک ها واکنش تند بروز می دهند. مردان دیگر هم همدردی، همدلی و دفاع بیشتری از آنها می کنند.

نگاه خیره مردان به زنان هنگام راه رفتن، کار کردن، سوار و پیاده شدن به وسایل نقلیه و... هم باعث می شود احساس تحقیر کنند.

وقتی خانمی کنار خیابان منتظر تاکسی می ایستد و اتومبیل های متعدد که مسافرکش نیستند شروع به بوق زدن می کنند و متلک می اندازند، یکی دیگر از مصادیق تحقیر اتفاق می افتد.

تماس بدنی به قصد لذت جویی در تاکسی، مکان های شلوغ و... احساس شدید ناامنی و تحقیر در خانم ها ایجاد می کند و مطالعه ها نشان داده است خانم هایی که از وسایل نقلیه عمومی استفاده می کنند، بیشتر آن را احساس کرده اند.

ترساندن خانم ها در کوچه و خیابان را بارها شاهد بوده ایم، مثلا پسر جوانی که با موتور یا اتومبیل به سمت آنها می رود تا بترساندشان.

مسخره کردن رانندگی خانم ها متاسفانه بسیار شایع است و نکته دردناک اینکه برخی از زن ها هم انگار این تحقیر و ناتوانی خود را پذیرفته اند و حتی خودشان در شبکه های اجتماعی مثلا در مورد پارک دوبلشان جوک می سازند!

یکی دیگر از مصادیق پنهان تحقیر که شاید الزاما خیابانی هم محسوب نشود، زمانی بروز می کند که برخی مردها بفهمند خانمی به هر دلیل تنها زندگی می کند. آن وقت است که او را در معرض نگاه های خیره، پیشنهادهای نامناسب، مزاحمت و... قرار می دهند.

۴. مصادیق تحقیر در محل کار

به خصوص در محیط هایی که تعداد کارمندان کم است، مثل دفتر شرکت های خصوصی، تولیدی و... این خطر وجود دارد که خانم ها در معرض آزار و تحقیر مردهایی قرار گیرند که قدرت کنترل میل جنسی خود را ندارند و هنوز یاد نگرفته اند باید به همکار خانمشان فقط به چشم همکار و فرد مستقل در جامعه که می توان در کنارش کارکرد، نگاه کنند.

رفتار برخی روسای مرد اداره ها و شرکت ها به خصوص در سیستم هایی که سلسله مراتب در آنها وجود دارد هم باعث تحقیر خانم ها می شود. گاهی برخی مردها وقتی خانمی توجهشان را جلب می کند ولی از سوی او تمایلی به برقراری ارتباط نمی بینند، او را در معرض فشارهای اداری، توهین، ترساندن، مسخره کردن در جمع، تهدید به تنزل درجه و ممانعت از ارتقا، جلوگیری از جابجایی او و... قرار می دهند. بارها خانم های متاهلی را دیده ام که از رفتار نادرست رئیس یا مردی در محل کار خود به ستوه آمده اند اما جرات ابراز آن را به همسرشان ندارند و از طرفی از شکایت به مقام بالاتر هم واهمه دارند چون می ترسند از حقوقشان دفاع نشود. البته این فقط مشکل جامعه ما نیست و وظیفه دولت هاست امکانی را فراهم کنند که اگر خانمی در محیط کار یا اجتماع با چنین تحقیرها و تهدیدهایی مواجه شد، با احساس امنیت، بتواند به نهادهایی مراجعه کند و از آنها کمک بخواهد.

وقتی «تحقیر»مان می کنند، باید چه کار کنیم؟

در دنیای روابط انسانی همیشه به دلایل مختلف ناآگاهی، استرس، مشکلات اقتصادی و اختلالات اعصاب و روان این ظن و گمان وجود دارد که رفتاری با دیگران داشته باشیم یا رفتاری با ما شود که موجبات ناراحتی فراهم آید. «تحقیر» که موضوع پرونده «سلامت روان» این هفته است، یکی از این رفتارهاست که می تواند فرد تحقیرشده را در موضع ضعف و ناراحتی ببرد؛ موضعی که به هر حال اگر نمی توانیم از آن پیشگیری کنیم، می توانیم با راهکارهایی از آسیب هایش جلوگیری کنیم. تحقیر شدن یک امر همه گیر است؛ ولی راه های کنار آمدن با آن نه!

دکتر بلا دیپالو، پژوهشگر اجتماعی، نویسنده، سخنران و مشاور، مقاله ای با عنوان «وقتی تحقیر شدیم، چه کار کنیم؟» دارد. او خیلی جالب بحث خود را از اینجا شروع می کند که: «من خیلی تعجب می کنم اگر کسی را ببینم که ادعا کند در زندگی اش هیچ وقت تحقیر نشده، چون همه ما به نوعی این حس را تجربه کرده ایم اما نکته مهم این است که بدانیم بعد از آن چه می توانیم بکنیم. قبول دارم که حس تحقیر شدن بسیار دردناک است؛ گاهی آنقدر دردناک که کنار آمدن با آن غیرممکن به نظر می رسد اما نکته هایی وجود دارد که در این شرایط می توانند به ما کمک کنند.»

۱. فکر نکنید تافته جدابافته هستید

این مورد مهم ترین چیزی است که باید بدانید؛ اینکه تحقیر شدن مثل هر اتفاق دیگری فقط برای شما اتفاق نمی افتد. خیلی از افراد هستند که تجربه هایی بسیار بدتر از شما دارند، کسانی که حتی نمی توانید فکرش را بکنید که تحقیر شوند. کافی است بدون اینکه به کسی بگویید دقیقا برای شما چه اتفاقی افتاده، سر برگردانید و از اطرافیانتان بپرسید: «تا به حال تحقیر شده اید؟ تا به حال این حس را داشته اید؟»

۲. انعطاف پذیر باشید

در زندگی برای اینکه بتوانید به خودتان کمک کنید و از مشکلات بگذرید، باید انعطاف داشته باشید. بد نیست بدانید آدم های موفق همیشه افراد زیرک و باهوشی نبوده اند، بلکه کسانی بوده اند که «انعطاف» داشته اند. آنها توانسته اند با شرایط مختلف خود را وفق بدهند. البته این وفق دادن به معنای عقب گرد نیست، بلکه پیدا کردن راهی برای پیشرفت است. اگر نتوانید خودتان را با افراد و موقعیت های اطراف تا حدی که لازم است وفق بدهید، نمی توانید حرکت کنید.

۳. خودتان را به دیگرا ن ثابت کنید

گاهی نیاز دارید خودتان را به دیگران ثابت کنید و مهم تر اینکه خیلی وقت ها لازم است خودتان را به خودتان ثابت کنید. در مقابل بحران ها کنار نکشید، مشکلات را حل کنید. اجازه ندهید بحران ها شما را در خود حل کنند. بعضی وقت ها این خود ما هستیم که توانایی هایمان را دست کم می گیریم نه دیگران و در واقع از درون تحقیر می شویم نه بیرون!

۴. از چالش، فرصت بسازید

هر بحرانی می تواند موقعیتی باشد برای پیش رفتن، برای پریدن. شاید جای درستی قرار نگرفته اید، شاید باید از این بحران به عنوان سکوی پرش استفاده کنید و موقعیت خود را تغییر دهید. برای آینده برنامه بریزید و فکری جدی برای حل مشکلاتتان بکنید.

۵. سکوت نکنید

در بعضی موارد هم برای اینکه حس تحقیر ببیشتر از آن چه هست نشود، نباید سکوت کنید! درست خواندید، سکوت نمی تواند راه حل مشکلات شما باشد. اگر غیرمنصفانه مورد تحقیر قرار گرفتید، اعتراض کنید. اگر در محل کار تحقیر می شوید، به رئیس بخشتان یا کسی که سمت بالاتری از آن فرد دارد، بگویید. اگر در مراجعه به بیمارستانی تحقیر شدید، شکایت کنید. همیشه راه هایی برای اعتراض وجود دارد. این کار می تواند درون ناآرام شما و حس بدتان را تا حد بسیار زیادی کاهش دهد. از طرفی باعث می شود این رفتار با دیگران هم تکرار نشود.