ویزگیهای مترجم

در رابطه با ويژگي هاي مترجم، ديدگاه هاي گوناگوني ارايه شده است اما در مجموع همه اساتيد فن، تسلط بر زبان مبدا و زبان مقصد و اشراف بر موضوع ترجمه را از عمده ترين ويژگي هاي مترجم دانسته اند.
مصلي نژاد مي گويد پيش از هر چيز مترجم بايد به هر دو زبان مبدا و مقصد تسلط کامل داشته باشد يعني تسلط در هر چهار مهارت گوش دادن، خواندن، نوشتن، صحبت کردن. البته در همه موارد و در ترجمه همه انواع متون تسلط يکسان بر همه اين مهارت ها لازم نخواهد بود.
"مهدي مهدوي نيا " عضو هيات علمي دانشگاه آزاد، نيز به پژوهشگر ايرنا مي گويد: مترجمان به دو دسته تقسيم مي شوند مترجمان تجربي و مترجماني که از طريق کسب دانش، کار خود را انجام مي دهند.
وي با اشاره به ويژگي هاي مترجم خوب مي گويد: مترجم بايد علاقمند به پژوهش و برقراري ارتباط باشد يعني بداند چه چيزي را مي خواهد منتقل کند و مفاهيم و پيام هاي لابلاي کلمات را درک کرده باشد و آنها را به درستي منتقل کند. مترجم بايد در صورت نياز در رابطه با موضوع کار خود مطالعه و پژوهش کند. (دار الترجمه)
وي ضمن تاکيد بر دارا بودن "تخصص " براي ترجمه متون تخصصي مي گويد اين که مترجم بخواهد در يک "زمينه خاص" کار کند يا يک "زمينه عام "، متفاوت است. بدون شک اگر زمينه کار تخصصي باشد،مترجم هم بايد صاحب تخصص باشد در غير اين صورت نمي تواند مطلب را درست ترجمه کند.
"کريم امامي " در کتاب "از پست و بلند ترجمه" موارد زير را به عنوان معيارهاي اصلي سنجش توانايي مترجمان ذکر مي کند، "تبحر در زبان مبدا و ترجيحا مدتي اقامت در کشوري که محيط طبيعي آن زبان است؛ توانايي کافي در نگارش زبان مقصد؛ آشنايي با موضوع کتاب؛ برخورداري از تجربه کافي؛ آمادگي صرف وقت و بذل دقت، کمک گرفتن ازديگران (از جمله ويراستار)؛ و بهره مند بودن از قريحه نويسندگي."
موارد متعددي از اشتباه هاي فاحش و گاه خنده دار در ترجمه ها بچشم مي خورد که ناشي از بي توجهي به موارد فوق است.
" قاسم کبيري " مولف کتاب "اصول و روش ترجمه" در اين باره مي گويد: "براي مثال وقتي در فارسي به يک کودک زيبا مي گوييم "مي خورمت" و يا در مورد ديگر مي گوييد"مي کشمت"، کودک مي داند که شما نه قصد خوردنش را داريد و نه کمر به قتل او بسته ايد. زيبايي و ملاحت کودک سبب شده است که شما اين اصطلاحات را به شوخي به زبان آوريد. ولي اگر همين جمله ها را به انگليسي ترجمه کنيد و بگوييد: I’ll eat you! و يا I’ll kill you! و آنها را به يک کودک آمريکايي بگوييد کودک از ترس فورا جايي پناه خواهد گرفت و هرگز حاضر به ديدن مجدد شما نخواهد شد. زيرا شما را آدمخور و يا آدمکش فرض خواهد کرد."
"محمود جمشيدي"، مدرس دانشگاه، نيز در گفت و گو با ايرنا مي گويد: " اگر مترجم مي خواهد به بحث غير ادبي يا فني بپردازد بايد خودش اين کاره باشد و دانش کار را داشته باشد يا با اهل فن مشورت کند تا بتواند واژگان مناسب و درست و قابل فهم متخصصان و کاربران آن رشته را در متن ترجمه خود استفاده کند. "
وي مي افزايد: "براي مثال کتاب "آشنايي با ويندوز " را که به زبان فارسي ترجمه شده مي خوانيم ولي هيچ چيز از آن نمي فهميم چون واژگان استفاده شده در ترجمه براي درک مخاطب مناسب نيست. اين يک مشکل است. ترجمه هايي ديده مي شود که شما تک تک واژگان به کار برده شده در متن را مي دانيد و مي فهميد اما مفهوم جمله براي شما ناآشنا و غير قابل تشخيص است."
* نمونه هايي از خطا هاي ترجمه
علت بسياري از خطاهايي که در ترجمه رخ مي دهد، ناآشنايي يا بي توجهي به اصول ترجمه است؛ يعني تسلط بر زبان مبدا وزبان مقصد، آشنايي با موضوع و مساله امانت در ترجمه.
ترجمه گزينشي و يا آزاد از ديگرمسايلي است که باعث اشتباه در ترجمه مي شود. به گفته کارشناسان و صاحب نظران امر ترجمه، هر جمله اي که توسط نويسنده يا متکلم بيان مي شود حتما در يک موقعيت و بافت اجتماعي قرار مي گيرد و ويژگي هايي بر آن حاکم است و به هيچ وجه نمي تواند در خلاء اجتماعي ايجاد بشود از اين رو ترجمه گزينشي و يا آزاد در مواردي تاثير منفي بر صحت و درستي کل مطلب دارد و آن را زير سوال مي برد.
يکي از مشکل هايي که مترجمان با آن روبرو هستند از اين مساله ناشي مي شود که يک کلمه معني هاي مختلفي دارد. براي مثال کلمه mine در انگليسي هم به معناي معدن است و هم به معناي مين و يا کلمه class هم به معناي کلاس درس و هم به معناي طبقه، جايگاه و شان است و اين نکته گاه باعث بوجود آمدن خطا در ترجمه مي شود.
The soldiers went over the mine and got killed يک مترجم اين جمله را که گزارشي از جبهه جنگ بود چنين ترجمه کرد: سربازها روي معدن رفتند و کشته شدند.
مثال ديگر واژه pen است که سه معناي متفاوت آغل، قلم و نوشتن را دارد. pen در اين جملات به اشتباه چنين ترجمه شده است:
All the sheep are in the pen.؛ - همه گوسفندها داخل قلم هستند.
hereby I pen my resignation. من استعفايم را قلم مي گيرم.
حال آنکه معناي اين جمله ها چنين است: همه گوسفندها در آغل هستند. من استعفايم را مي نويسم.
اين خطا در ترجمه متون فارسي به انگليسي نيز مشاهده مي شود.
در فرهنگ لغت انگليسي معادل واژه notorious، کلمه "معروف " آمده است که به طور ضمني داراي مفهوم منفي است و با تعبير بدنام و انگشت نما بکار مي رود. اما برخي از مترجمان تازه کار بدون توجه به بار معنايي اين واژه آن را به جاي واژه "معروف" (با بار معنايي مثبت ) براي توصيف شخصيت ها و مقام هاي برجسته دنيا بکار مي برند. براي نمونه درمتني که از فارسي به انگليسي ترجمه شده براي توصيف "سعدي " شاعر گرانپايه و معروف ايراني به اشتباه از اين واژه استفاده شده و آمده است: " Saadi is one of the notorious poets of Iran"
در فرهنگ لغات فارسي، واژه "داماد" به معناي کسي است که تازه مي خواهد ازدواج کند يا تازه زن گرفته است و هم به معناي شوهر دختر و شوهر خواهر بکار مي رود. در انگليسي براي هر يک از معاني کلمه "داماد" واژگان متفاوتي بکار مي رود. براي شوهر دختر و شوهر خواهر کلمه son-in-law و brother-in-law استفاده مي شود. در يک متن خبري مترجمي که معناي ضمني اين کلمات را نمي دانست براي معرفي داماد يک شخصيت سياسي مهم در يک خبر انگليسي به جاي son-in-law از واژه bridegroom استفاده کرده بود.
در ترجمه متون فني به خصوص حتما بايد به "فرهنگ اصطلاحات" مراجعه کرد. هرچند که جمشيدي مي گويد در مواردي حتي فرهنگ لغت پاسخگو نيست و گاهي لازم مي شود مترجم براي ترجمه متن خود به کاربران روزمره آن وسيله فني مراجعه کنند تا واژه کاربردي عاميانه آن را پيدا کنند. براي مثال کلمه "cut " در مهندسي عمران، "خاکبرداري" ,
و bulk "داربست" معني مي شود.
گاهي ممکن است مترجم به اشتباه قياس نابجا کند و يا قاعده اي را تعميم کلي بدهد. اين مساله در مورد برخي پسوند ها زياد اتفاق مي افتد. براي مثال پسوند less بيشتر اوقات هنگامي که به کلمه اي اضافه مي شود معناي متضاد را ارايه مي هد . در همين رابطه برخي مترجم هاي ناوارد کلمه اي مانند priceless را بي ارزش ترجمه مي کنند. در حالي که اين کلمه به معني بسيار پر ارزش و نفيس است.
گاه اشتراکات زباني مترجم را به اشتباه مي اندازد. مواردي است که کلمات بيگانه با تغييراتي در معنا در زبان فارسي به کار برده مي شوند اما مترجمان درهنگام برگرداندن اين کلمات به اشتباه کاربرد فارسي را براي واژه بيگانه بکار مي برند. براي مثال در فارسي محاوه اي گفته مي شود فلان شخص ترور شد و گاه ديده شده که مترجم از کلمه terror براي معناي "به قتل رساندن و کشتن" استفاده کرده است در حالي که در انگليسي اين واژه به معناي "ترس و وحشت" است. يا کلمه مسلسل کلمه عربي است. اما اين کلمه در عربي به معنايي که ما در فارسي به کار مي‌بريم (نوعي سلاح) به کار نمي رود، در عربي مسلسل، "رشاشة" و در انگليسي machine gun ناميده مي شود.
گاهي کلمات شباهت آوايي يا املايي دارند و مترجم بايد دقت کند که در رابطه با شباهت آوايي با توجه به بافت جمله ترجمه را انجام دهد براي مثال در زير نويس يک فيلم مترجم براي serial killer به جاي "قاتل زنجيره اي" از عبارت "قاتل غله" استفاده کرد.
در يک مورد خبري، يکي از مترجمان خبري براي عبارت human rights watch به جاي ديده بان حقوق بشر عبارت "ساعت حقوق بشر " را به کار برد و مترجم ديگري ملکه ويکتوريا را "ملکه پيروزي " معرفي کرد.
مترجمي، جمله انگليسيToday was totally the opposite. It was really dull and boring را به اين صورت ترجمه کرد: امروز خيلي مناسب بود. واقعا کسل کننده و ملال انگيز بود. در اينجا مترجم کلمه" opposite" به معناي "متضاد و مخالف" را با کلمه "apposite" به معناي "مناسب و بجا" اشتباه گرفته است.
کلمه interest مترادف بهره بانکي است که در کشور ما اعمال مي شود. کلمه ديگري که در اين زمينه وجود دارد کلمه profit است که به مفهوم سود بانکي است که خلاف اصول اسلامي است اما برخي مترجمان در متون اقتصادي به اشتباه اين دو واژه را به جاي هم استفاده مي کنند.
در يک کتاب، مترجم کلمه heaven را که به معناي "بهشت " و نيز " آسمان" است در جمله اي به اين صورت ترجمه کرد"وي بعد از اينکه گوشي را گذاشت سرس را به طرف بهشت گرفت و فکر کرد."