ترجمه،ظرافت ها، پيچيدگي ها و لغزش ها

ترجمه،ظرافت ها، پيچيدگي ها و لغزش ها
نياز بشر به برقراري ارتباط و دسترسي به دانش ديگران، همچنين غير ممکن بودن تسلط بر همه زبان هاي موجود يا حتي چند زبان براي همه انسان ها، نياز به ترجمه را روز به روز بيشتر مي کند.

توقع اينکه همه بتوانند با يک زبان واحد با هم ارتباط برقرار کنند و يا همه به زبان هاي مختلف تسلط داشته باشند توقعي بي جا و ناممکن است. از اين لحاظ، ترجمه تنها راهي است که افراد ناآشنا به زبان، اين فرصت را پيدا مي کنند تا با دنيايي فراتر از دنياي خود ارتباط برقرار کنند. در نهايت" دانش، مهارت و هنر ترجمه" است که کمک مي کند تا درهاي دنياي ناشناخته در زمينه هاي مختلف به روي انسان ها باز شود تا نسبت به آنها علم و آگاهي پيدا کند و از تجربه هاي ديگران بهره گيرد.
عده اي ترجمه را راهي براي دسترسي به دستاوردهاي علمي و فرهنگي ملل ديگر مي دانند و آن را نوعي مبادله فرهنگي بحساب مي آورند. در اين باره برخي کارشناسان استدلال مي کنند که هدف اصلي در کاربرد ترجمه، بارورتر کردن و توانمند تر ساختن فرهنگ ملل است. آنها مي گويند فرهنگ سازي يکي از وظايف مهم ترجمه است.
عده اي ديگر بر اين باورند که از ابتداي تاريخ، هدف ترجمه از ميان برداشتن سد موجود ميان ارتباطات انسان ها و ايجاد تعامل بين آنها بوده است. از اين رو يک مترجم هنگامي موفق است که بتواند در مخاطب خود تاثير شناختي، احساسي و عاطفي يکسان با آنچه در زبان مبدا توليد شده (متن مبدا) است ، ايجاد کند و اين مساله به رواني متن بستگي دارد.
برخي کارشناسان بر اين باور هستند که ترجمه هنر و مهارتي نيست که به آساني آن را ياد گرفت. عشق و تلاش زياد لازمه مترجم شدن است. به گفته اين کارشناسان، مترجم حرفه اي شدن يک روند طولاني است که برخي تحمل طي کردن آن را ندارند. بسياري بدون طي کردن اين روند و تنها با گذراندن چند ترم کلاس زبان يا چند صباحي اقامت در خارج از کشور ادعاي مترجم بودن را دارند.
" پرويز مصلي نژاد" عضو هيات علمي دانشگاه و مدير گروه زبان انگليسي "دانشکده خبر"، مي گويد: بعضي از دانشجويان رشته زبان هاي خارجي با ترجمه يکي دو متن تصور مي کنند که مترجم شده اند و توانايي ترجمه و برگرداندن مطالب از زبان بيگانه به فارسي يا برعکس را دارند. (دار الترجمه)
مشکل ديگري که در رابطه با ترجمه وجود دارد اين است که افراد مختلف جامعه –حتي در مواردي افراد فرهيخته -از مترجمان توقع دارند که قادر به ترجمه متون مختلف باشند.
* خطاهاي ترجمه
" خورخه لوييس بورخس"، نويسنده و شاعر معروف "آرژانتيني"، گفته است گاه مترجم از نويسنده بهتر عمل مي کند و کتاب خوبي که سبک ضعيف دارد، ممکن است با تصحيح ها و پالايش هاي يک مترجم فروتن در زباني ديگر، کتاب بهتري شود.
با اين وجود ، درموارد زيادي به مطالبي بر مي خوريم که به زبان فارسي يا زبان بيگانه ارايه شده اند و داراي خطا هايي است که گاه خنده دار، زماني مشکل ساز و توهين آميز و در مواردي تاسف آور هستند.
خطاها هميشه ساده نيستند. گاه مترجماني وجود داشته اند که با ترجمه نادرست، بر شهرت و اعتبار نويسنده اصلي متن، لطمه واردکرده اند.برخي کارشناسان مي گويند مترجماني که متني را نادرست ترجمه مي کنند، مرتکب "خيانت " مي شوند، خيانت به زبان و خيانت به مترجمان جواني که شايد از سبک و سياق ترجماني آنان الگو برداري کنند.
" نجف دريابندري" مترجم معروف، مي گويد ترجمه نوعي آفرينش است، آفرينش يعني آسان کردن يک دشواري. حال اگر يک دشواري را دشوارتر کنيم بدون شک اسم آن را نمي شود ترجمه گذاشت.
بي توجهي مترجم به توان خود؛ ناآشنايي و فقدان اشراف به موضوع مورد ترجمه و زمينه هاي
آن، فهم نادرست متن اصلي و نيز نا آشنايي به واژگان تخصصي کاربردي مناسب در زبان مقصد؛ فقدان رعايت ساختار نحوي زبان فارسي در ترجمه از زبان ديگر به زبان فارسي و ساختار زبان بيگانه در هنگام ترجمه از فارسي به زبان ديگر؛ از مهم ترين لغزش هاي ترجمه است.
هم چنين رعايت نکردن هماهنگي و يکساني ترجمه جمله هاي مشابه؛ بي توجهي به ابعاد فرهنگي و اجتماعي نهفته در هنگام ترجمه از زبان مبدا به زبان مقصد؛ نا آشنايي با مفهوم و معناي اصطلاح ها و استعاره ها، ترجمه کلمه به کلمه و در نتيجه ناديده گرفتن عبارت ها و ترکيب ها و بافت موضوع؛ ناآشنايي با سبک و ويژگي هاي روحي ، فکري و ذوقي نويسنده را از ديگر لغزش هاي ترجمه مي توان برشمرد.
گاه در ترجمه، متن مورد ترجمه به ويژه در ادبيات داستاني بر اثر بي توجهي يا بي اطلاعي مترجم تغيير مي کند و آشکارا دچار استحاله مي شود. به گفته صاحب نظران گاه اين مشکل را حتي در رمان هايي که جزو شاهکارهاي دنيا محسوب مي شوند نيز مي توان مشاهده کرد.
*ويژگي هاي يک ترجمه خوب
در باره ويژگي هاي يک ترجمه خوب، "قاسم کبيري " در کتاب "اصول و روش ترجمه" مي
نويسد: "براي آنکه ترجمه داراي همان پويايي هاي زبان اصلي باشد بايد ضمن طبيعي بودن فهم آن سهل باشد تا هضم پيام، که شامل اطلاعات و تاثير عاطفي مورد نظر نويسنده زبان مبدا است آسان شود. هر متن زبان مبدا در يک وضعيت تاريخي خاص، در يک وضعيت فرهنگي ويژه، و با يک هدف يعني خواسته نويسنده نوشته شده است."