بهترین روش تربیت کودک، از دید روانشناسان

از روزي که نطفه? شکل مي ?گيرد، مسئوليت شما هم شروع مي شود. چون و چرا هم ندارد. خربزه مي خوريد، پاي لرزش هم بنشينيد، هرچند لرزش ناشي از اين خربزه معمولا يک عمر طول مي کشد. براي پذيرايي از مهمان دائمي زندگاني تان بايد پيش از آن که قدم رنجه ?کند، تدارک ببينيد
همان طور که در بازار مي چرخيد که برايش بهترين سيسموني را بخريد، بايد برنامه اي جامع تدوين کنيد تا انساني که شکل مي گيرد دست کم قابل دفاع باشد. زمان هم کم است، يعني کار به صورت فشرده شروع مي شود اما در طول ساليان از فشار کار کم مي شود.
نقطه شروعش هم در خوشبينانه ترين حالت زمان بسته شدن نطفه است، بگذريم که کارشناسان معتقدند ماجرا پيش از اين حرف ها شروع مي شود و برخي آنقدر عقب رفته اند که شروع کار را تا زمان به دنيا آمدن شما پدر و مادر بالقوه عزيز عقب برده اند. ? اوج اين روند هم از زمان تولد کودکتان تا پنج سالگي اوست. در اين بازه زماني ?? درصد شخصيت يک انسان شکل مي گيرد.
حالا اگر همان زماني را که سال هاي اوليه زيست کودک است ، درنظر بگيريم چه بايد بکنيم؟ چه کنيم که روزي که بچه قد کشيد و دچار غرور نوجواني شد و زل زد در چشم هايمان، نپرسد شماها اصلا چرا مرا به دنيا آورديد؟ مگر در خودتان چه ديده بوديد؟ باور کنيد جواب اين سوال ميزان دارايي هاي شما نيست، جوابش چگونگي تربيت و ميزان مهارت هايي است که در اين سال ها به او آموخته ايد.

در اين نوشتار? يک بسته تربيتي شسته و رفته داريم که برگرفته از نظرات کارشناسان مختلف روان شناسي و تربيت اجتماعي داخلي و خارجي است.

راهکارهاي کودکانه
يکي از مهم ترين مهارت هايي که کودک بايد فرابگيرد، برقراري ارتباط موثر است. آموزش اين مهارت را از دوره جنيني شروع کنيد. پدر و مادر آموزگار اصلي اين مهارت هستند. اگر مشکلي برايتان پيش آمد، درباره اش حرف بزنيد، آنقدر که مساله براي طرفين حل شود يعني به نظر جديدي برسيد که براي هر دوي شما مثمرثمر باشد.
اگر فرصت حرف زدن نداريد، وعده اي بگذاريد تا درباره آن حرف زده شود و حتما بي خداحافظي فضاي گفت وگو را ترک نکنيد. شيوه استدلال و ميزان هيجان شما در هنگام گفت وگو، بشدت شبيه همان رفتاري است که کودک تان از خود بروز خواهد داد، پس دقت تان را مضاعف کنيد. زماني هم که کودک متولد شد در هر سطحي او را درگير زندگي خودش کنيد.
بويژه از زماني که سخن گفتن را فرا گرفت، با او درباره مسائل مربوط به زندگي سه نفره تان صحبت کنيد، او ذهن جستجوگري دارد، مطمئن باشيد تعداد راهکارهايي که براي يک مساله ارائه مي دهد از راهکارهايي که به ذهن شما مي رسد، بيشتر است. پدرو مادر بايد بتوانند شنونده خوبي باشند و به تمامي راهکارهاي کودکانه فرزندشان گوش داده و درباره نتايج احتمالي آنها با او به گفت وگو بپردازند.
به اين ترتيب او در بزرگسالي هم انساني تک محور نمي شود، چراکه او تمرين کرده درباره راهکارهاي متنوعي فکر کند. چنين انسان هايي? سخت به بن بست مي رسند.

يک خانواده ? نفره
اولين نکته اي که پس از تغيير تعداد اعضاي خانواده بايد در نظر گرفت، به رسميت شناختن عضو جديد است. حال که يک نفر به خانواده اضافه شده، در همه شئون زندگي دخيل است و تنها خط قرمزش روابط خصوصي پدرومادر است. پس دقت کنيد هر تصميمي که مي گيريد و هر فعاليتي که انجام مي دهيد هم خود او و هم نظر او را در نظر بگيريد. او هم مثل شما يک راي دارد.
تا زماني که حرف نمي زند از روي رفتارش براساس مشاوره هاي بزرگ ترها و روان شناس ها تصميم بگيريد و از زماني که زبان باز کرد، او را مخاطب قرار دهيد. اين کار البته شيوه خاصي دارد که برايتان خواهيم گفت. شما شيوه گفت وگوي سه نفره را در زندگي الگوي خود قرار دهيد، از اين پس همه مسئول اتفاقي که در خانواده مي افتد، هستند و بنابراين فرصت کمي براي سرزنش ديگري به دست مي آيد.

اگر راهکار کودک اشتباه باشد
گاهي ماجرا طوري پيش مي رود که پدر و مادر آن را صحيح نمي دانند. به عبارت بهتر کودک به نتيجه اي مي رسد که اشتباه است. حتي گاهي ممکن است تصميمي بگيرد که به او آسيب مي زند.
در اين شرايط به پدرومادر توصيه اکيد مي شود که تجارب خود را به بچه انتقال ندهند، از خاطرات خودشان هم برايش نگويند، نصيحت هم نکنند بلکه طوري با بچه برخورد کنند که بچه با عقل خودش به اين نتيجه برسد که آن امر غلط است.
خوب گوش کردن به دلايل کودکانه، تاييد و همراهي کردن او و طرح سوال از شيوه هاي برقراري ارتباط در اين شرايط است. اما اگر فرزندتان باز هم به نتيجه درستي نرسيد، عجله نکنيد و هول نشويد. بهتر است درباره نتايج نظرش طرح سوال، کنيد.
پيش از آن که اقدامي در اين زمينه انجام دهد از او بخواهيد براي حل مشکلات نتايج حاصل از عملش راه حل بدهد. همچنين مي توانيد بدون اين که حرفي بزنيد کودک را با زندگي يکي از آشنايان که آن اشتباه را مرتکب شده آشنا کنيد تا خودش نتايج تصميمش را ببيند.
در کل بايد دقت کنيد که پدر و مادر وسواسي لقب نگيريد. ?مشکل اينجاست که پدرومادر وسواسي مداخله مي کنند، به جاي مداخله، آموزش دهيد. چاقو را تا چه زماني مي توانيد از دست کودک مخفي کنيد؟ بهتر است همان اول شيوه استفاده از آن و کاربردش را به او آموزش دهيد. تمرين کنيد تا کودکتان با نظارت خودتان تجربه کند.
در اين شرايط حتي بريدن دستش مشکلي ايجاد نمي کند، هر قدر هم بريدگي عميق باشد باز هم بهتر از اين است که کاربرد چاقو را نشناسد و دور از چشم شما بخواهد آن را تجربه کند.
درباره ساير آموزش ها هم مي توانيد همين گونه عمل کنيد مثل عبور از پله ها. تجربه افتادن ضرري ندارد. براي عبور کودک از پله، پدر و مادر به جاي اين که دست بچه را بگيرند بايد ابتدا به او آموزش بدهند و سپس يک پله از او جلوتر و رو به او حرکت کنند تا کودک خودش پايين بيايد. در اين شرايط اگر کودک بيفتد، دستش را مي گيريد تا حداکثر يک پله بيفتد. سپس تمرين را تکرار مي کنيد.
منبع: ني ني بان